شاه عبدالعظیم
شاهْ عَبْدُالْعَظیم، زیارتگاهی در شهر ری.
زمینۀ تاریخی
ابوالقاسم عبدالعظیم، از نوادگان امام حسن (ع)، که در روزگار امام هادی (ع) برای زیارت مرقد امام رضا (ع) و به قولی، به دستور امام هادی (ع)، خانوادۀ خود را در مدینه گذارد (هدایتی، 17) و از سامرا وارد ری شد (وحید، 196) و در خانۀ یکی از شیعیان جای گرفت (نوری، 3 / 614). عبدالعظیم در همان شهر بیمار شد و چندی بعد درگذشت. تاریخ دقیق درگذشت او دانسته نیست؛ اما چون امام هادی (ع) میان سالهای 250-254 ق / 864- 868 م در سامرا بود و از همانجا عبدالعظیم را به ری فرستاد، نیز چون عبدالعظیم پس از امام هادی (ع) درگذشته است، تاریخ فوت او میبایست پس از 254 ق باشد. چندی پیش از مرگ عبدالعظیم، مردی به نام عبدالجبار بن عبدالوهاب رازی که از گفتۀ قزوینی رازی (ص 577) میتوان دریافت که مذهب تسنن داشته است (کریمان، 1 / 388)، در پی خوابی که دیده بود، باغ خود را برای دفن عبدالعظیم و دیگر شیعیان وقف کرد. پس از درگذشت عبدالعظیم، جنازۀ او را در آن باغ، نزدیک درخت سیبی به خاک سپردند (وحید، همانجا). به همین سبب، آرامگاه عبدالعظیم به مشهدالشجره معروف گشت (میرداماد، 50). حضرت عبدالعظیم مردی پرهیزکار، دانشمند و از جملۀ محدثان «مرضی» بود (نوری، همانجا).
ساختمانها
باغی که پیکر حضرت عبدالعظیم را در آنجا به خاک سپردند، در دروازۀ باطان یا باب طاق (اصطخری، 170) یا ماطاق، بیرون از باروی ری در عهد اسلامی واقع بود و این وضع تا چندین سده دوام داشت، چنانکه ملاحسین کاشفی (د 906 ق / 1500 م) به این معنی تصریح کرده است (ص 401). همچنین، نقشهای که کِرپورتر، جهانگرد انگلیسی در روزگار فتحعلی شاه از ری کشیده، مرقد عبدالعظیم را در بیرون شهر نشان داده است (کریمان، 1 / 394). اما شگفت است که بیشتر منابع جغرافیایی کهنتر به این مرقد اشارهای نکردهاند. حتى حمدالله مستوفی، با آنکه از مقبرۀ امامزاده حسن، ابراهیم خواص و یکی از نوادگان حضرت امـام مـوسى کاظم (ع) ــ کـه ظاهراً همان حضرت حمزه است ــ در ری یاد کرده (ص 54)، نامی از عبدالعظیم نبرده است.
مرقد حضرت عبدالعظیم همانند دیگر زیارتگاههای بزرگ در آغاز شامل بنای حرم، یعنی هستۀ مرکزی و اصلی آستانه بود، اما بهتدریج بناهایی دیگر پیرامون آن احداث شد که آن را به شکل مجموعهای شامل ایوانها، صحنها و رواقها درآورد. بقعههای امامزاده حمزه و امامزاده طاهر در کنار حرم عبدالعظیم نیز جزو بناهای آستانه به شمار میروند.
از نخستین بناهای بقعه آگاهی دقیقی در دست نیست. کهنترین مأخذ مستندی که در باب بنای حرم تاکنون دیده شده، سردر آجری درگاه اصلی حرم است که در آن به بانی سردر مذکور، مجدالملک قمی براوستانی، وزیر برکیارق سلجوقی (اواخر سدۀ 5 ق / 11 م) اشاره شده است. اما در کتیبهای که در سالهای اخیر در دیوار سمت چپ همان درگاه تعبیه کردهاند، آمده، که در نیمۀ دوم سدۀ 3 ق، بنای بقعه به دست محمدبن زید داعی علوی (د 287 ق / 900 م) تعمیر اساسی شده است. اگر این مطلب درست باشد، باید گفت که داعی زیدی اندکی پس از درگذشت عبدالعظیم، بقعۀ وی را تعمیر کرده، و شاید هم بنای اصلی آن را ساخته است. گذشته از این، متخصصان پس از پژوهش در اطراف دیوار آجری درگاه اصلی حرم که دارای کتیبۀ سابقالذکر روزگار سلجوقی است، یادآور شدهاند که پارههایی از زیر و کنار دیوارهای آن کتیبه در اطراف درگاه ورودی، از آثار روزگار آلبویه است (کریمان، 2 / 419، حاشیه). ازاینرو، میتوان گمان کرد که دستکم همۀ این بخش از حرم ساختۀ آلبویه بوده، و سپس در روزگار سلجوقیان به دست مجدالملک قمی نوسازی شده است. بااینوجود، برخی گفتهاند که همۀ این سردر از آثار مجدالملک قمی و متعلق به سالهای 495- 498 ق است (مصطفوی، 1 / 146) که این تاریخ، نادرست به نظر میآید. این بقعه در طی روزگار مورد توجه امیران و سلاطین ایران، خاصه حاکمان شیعیمذهب بوده است؛ چنانکه حسامالدوله اردشیر، امیر آل باوند در طبرستان، سالانه 200 دینار به آن بقعه اختصاص داده بود (ابناسفندیار، 120). این بقعه در روزگار تیموریان نیز مورد توجه بوده، و آثاری از آن دوره بر جای است. شاهرخ تیموری خود به زیارت آنجا رفته است (عبدالرزاق، 2 / 321).
آستانۀ حضرت عبدالعظیم در روزگار صفویان که نسب خویش را به امامزاده حمزه، فرزند امام موسى کاظم (ع) میرساندند، بسیار مورد توجه واقع شد و آثار و ابنیهای در اطراف حرم بنیاد گردید و اهمیت این بقعه همواره فزونی یافت تا در روزگار قاجار که به سبب نزدیکی شهر ری به پایتخت، سخت مورد توجه واقع شد و بیشتر بناهای وابسته به حرم عبدالعظیم و امامزاده حمزه در همین روزگار ساخته، یا تکمیل و تزیین شد. در نیمسدۀ اخیر نیز آستانۀ حضرت عبدالعظیم مانند دیگر زیارتگاههای معروف ایران، رو به توسعه نهاد و با کشف آثار کهن و بسیار گرانبهایی از روزگار بویهیان به این سوی، بر اهمیت تاریخی آن بسی افزوده شد و متولیان وقت به توسعه و تکمیل و تزیین هرچه بیشتر آستانه و تعمیرات بنیادی بخشهای کهن و پرارزش آن چون ضریح و صندوق همت گماشتند.
ابنیۀ آستانۀ حضرت عبدالعظیم به این شرح است:
1. حرم
چنانکه اشاره شد، حرمْ هستۀ مرکزی و اصلی آستانه است و کهنترین آثار تاریخی آستانه در همین بخش مشاهده میشود. حرم متشکل از چند بخش است:
ساختمان اصلی
در باب ساختمان حرم، پیش از روزگار سلجوقیان، آگاهی مستندی در دست نیست. براساس کهنترین مأخذی که به نظر رسید، مجدالملک ابوالفضل اسعدبن محمد براوستانی، وزیر شیعیمذهب برکیارق سلجوقی، «مشهد سید عبدالعظیم حسنی به شهر ری و بسی از مَشاهد سادات علوی و اشراف فاطمی (ع) فرموده با آلت و عدّت و شمع و اوقاف» (قزوینی 220). در 1347 ش که تغییراتی در مجموعۀ آستانه پدید آمد، مطلب فوق به اثبات رسید. بدینگونه که هنگام تعمیر مسجد بالاسر که در سمت غربی حرم واقع است، پس از برداشتن بخشی از اندودِ دیوار، رگچین آجریِ آراستهای هویدا شد. کارشناسان با آشکار شدن این دیوار، برای دستیابی به مدارک قطعی درباب تاریخ ساختمان حرم، در پیرامون درگاه اصلی حرم نیز به کاوش پرداختند. پس از برداشتن اندود آن قسمت نیز خشتهای پختۀ زیبا، سفالهای عالی با نقشهایی دلپذیر و ستونهای کوچکی روی دیوار با حاشیهای در پیرامون درگاه، حاوی کتیبهای زیبا نمایان شد که نام مجدالملک براوستانی را آشکارا بهعنوان بانی حرم یاد کرده بود (پیرنیا، 5؛ سجادی). از سوی دیگر، بر روی در آهنیِ کهنِ حرم، تاریخ 945 ق / 1538 م یعنی روزگار شاه طهماسب اول نقش شده است، ولی به نظر کارشناسان، این در و کتیبههای کوفی آن باید مربوط به روزگار سلجوقیان باشد که در روزگار صفویان بازسازی شده است (هدایتی، 24). بنای کنونی حرم، بهجز بخشهای کهنتری که به آن اشاره شد، بیشتر از آثار روزگار صفویان است.
حرمْ بنایی چهارضلعی است و مانند بیشتر بناهای روزگار سلجوقیان بر فراز 4 گوشۀ آن، 4 فیلگوش پدید آوردهاند که در بالا شکل هشتضلعی به خود میگیرد. بالاتر از آن نیز به سبب طاقبندیهـای کوچک، شانزدهضلعی بـه نظر میرسد (مصطفـوی، 1 / 291). حرم در هر ضلع به وسیلۀ دری به رواقهای مجاور گشوده میشود. درگاه اصلی حرم در شمال آن و رو به سوی ایوان بزرگ شمالی واقع است؛ اما تصور میرود که پیش از احداث صحن بزرگ و ایوان شمالی، مدخل اصلی حرم در سوی مشرق بوده است (هدایتی، 27). دو مصراع (لنگۀ) در اصلی حرم، زرین است و احادیثی از پیامبر (ص) و امام رضا و امام هادی (ع) بر آن نقش شده است. سطح دولنگۀ در را برای محافظت خطوط و نقشونگارهای آن و نیز دیوار آجری کهن کنار درگاه را از زمین به ارتفاع دو متر با حفاظی از شیشه پوشانیدهاند.
درِ جنوبیِ حرم که از چوب است و بسیار زیبا منبتکاری شده، و اشعاری بر آن حک گشته، به راهروِ جنوبی حرم در شرق امامزاده حمزه گشوده میشود. درب شرقی نیز به راهرو شرقی حرم، و درِ غربی به مسجد بالاسر راه مییابد.
ظاهراً دو بقعۀ امامزاده حمزه و حضرت عبدالعظیم پیشتر از یکدیگر جدا بودهاند و در سدۀ 9 ق / 15 م همراه با ساختمانهای اطراف بهصورت یک مجموعه درآمدهاند. این معنی از دو کتیبۀ چوبی مورخ 848 ق / 1444 م بر روی درِ منبتکاری کهنی که پیشتر میان مسجد بالاسر و مقبرۀ ناصرالدین شاه بوده است و سپس آن را در دهانۀ راهروی که به شمال ایوان امامزاده حمزه منتهی میگردد، کارگذاردهاند، هویدا ست (مصطفوی، 1 / 373، 374). در دیوار جنوبی حرم به سمت غرب، بهاحتمال قوی، محرابی بوده؛ که مبدل به دالانی شده، که اکنون به ایوان بقعۀ امامزاده حمزه مربوط شده است (پیرنیا، 6).
ضریح
کهنترین مأخذ در باب ضریح مرقد حضرت عبدالعظیم، فرمان مورخ 950 ق / 1543 م شاه طهماسب صفوی دربارۀ متولی و موقوفات آستانه است. از فرمان یادشده برمیآید که تا آن زمان بر گرد مزار، ضریحی نبوده است. شاه طهماسب در این فرمان برای جلوگیری از دست رساندن زائران به صندوق مزار، دستور داد که ضریحی چوبی بر گرد مزار نصب شود (هدایتی، 79). چنین مینماید که این ضریح تا روزگار فتحعلی شاه بر جای بوده است، زیرا هیچ اطلاعی در باب مرمت یا تغییر ضریح طهماسبی تا روزگار قاجـار، به دست نیـامده است. فتحعلی شاه آن را با ضریحی از نقره تعویض کرده است. این ضریح در روزگار ناصرالدین شاه تعمیـر شد (شهابی، 1332؛ مصطفوی، 1 / 151). بااینهمه، در 1328 ش به سبب لرزش سخت و سستبودن بنِ آن، پارهای از بخشهای ضریح را تعویض کردند (همو، 1 / 150-151)، اما بخش بالای ضریح شامل کتیبهها و اشعار بر جای ماند. در گرداگرد ضریح، جمعاً 14 دهانۀ مشبک دیده میشود. در پشت این دهانهها، به استثنای دهانۀ میانی جبهۀ شرقی ضریح که درِ ورودی آن به شمار میرود، صفحات شیشهای بزرگی برای جلوگیری از دست رساندن زائران به صندوق تعبیه کردهاند. بر حاشیۀ بالای ضریح و گرداگرد آن کتیبهای است که سورۀ الرحمٰن (55) به خط ثلث بر آن نقش شده، و در زیر آن، بر کتیبۀ دیگری اشعاری به فارسی رقم خورده است. در این اشعار، نام فتحعلی شاه، بانی ضریح نقره، و امینالسلطان، مجری تعمیر آن در روزگار ناصرالدین شاه خوانده میشود. برفراز و گرداگرد ضریح، 64 گلدان زرین زیبا و در 4 گوشۀ ضریح، 4 گلدان زرین بزرگتر نصب شده است.
صندوق مزار
یکی از نفیسترین آثار تاریخی آستانۀ عبدالعظیم، صندوق چوبی روی مزار است که در 4 سوی آن، زیارتنامه و آیات قرآنی به خط نسخ و ثلث برجسته، توسط یحیی بن محمد اصفهانی حکاکی شده است (مصطفوی، 1 / 148- 149) و تاریخ 725 ق / 1325 م را بر روی آن میتوان خواند. این صندوق به تصریح کتیبۀ روی آن، به دستور خواجه نجمالدین محمد، مقارن روزگار ابوسعید، ایلخانِ مغول ساخته شده است. بنابر کتیبۀ مذکور، بنای مرقد نیز از همو ست (هدایتی، 23). اما خواجه نجمالدین میبایست مرقد را تعمیر کرده باشد، زیرا چنانکه اشاره شد، تجدید بنای اصلی حرم در روزگار سلجوقیان و به فرمان مجدالملک صورت گرفت. صندوق یادشده را که در اثر زمان فرسوده شده بود، در 1329 ش، حاج محمد صنیع خاتم، هنرمند مشهور عصر، به گونۀ زیبایی مرمت کرد (مصطفوی، 1 / 150؛ هدایتی، 24).
2. گنبد و گلدستهها
گنبد زراندود حضرت عبدالعظیم از جملۀ آثار کهن آستانه است. این گنبد نیز نخستین بار توسط مجدالملک براوستانی، آنگاه که بقعه را تجدید بنا میکرد، ساخته شد. گنبد مانند دیگر گنبدهای بقاع متبرکۀ درجۀ اول دارای دو جدار است. پوشش درونی، شامل طاق ضربی مدور، و پوشش بیرونی، مخروطی شکل بود که در روزگار شاه طهماسب تغییر شکل یافت (مصطفوی، 1 / 291) و در 1270 ق / 1854 م به فرمان ناصرالدین شاه طلاکاری شد (کریمان، 1 / 391). برگرداگرد گنبد، دو ردیف کتیبه نصب شده است. بر کتیبههای بالایی، اشعاری با خطوط زرین بر متن لاجوردیرنگ حاکی از طلاکاری گنبد به فرمان ناصرالدین شاه است. بر کتیبۀ زیرین که عریضتر از کتیبۀ بالایی است، آیۀ «اِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً» نقش بسته است. پوشش درونی گنبد، همراه با دیوارهای حرم آینهکاری شده است. گلدستههای حرم برخلاف گنبد، از آثار نیمۀ دوم سدۀ 13 ق / 19 م است که به فرمان ناصرالدین شاه، همراه با طلاکاری گنبد، بنا گشت (مصطفوی، 1 / 161).
3. صحنها و ایوانها
در اطراف حـرم، صحنها و ایوانهایی است که بیشتر در روزگار صفویان و قاجاریان ساخته، یا تعمیر و تزیین شده است؛ در حال حاضر، مهمترین آنها صحن و ایوان بزرگ آستانه در شمال حرم است. این بنا در روزگار ناصرالدین شاه ساخته شد. ساختمان ایوان بزرگ آینه در این صحن که اکنون در دوسوی آن کفشکنها واقع است، بهدستور میرزا ابراهیم خان امینالسلطان آغاز شد و در زمان فرزندش، میرزا علیاصغر خان در 1309 ق / 1891 م به پایان رسید (همو، 1 / 151). بر بالای مدخل ایوان به سوی حرم، کتیبهای بر کاشی نقش بسته است که از نام بانی آن حکایت دارد. کتیبههای دو جفت درِ منبتکاری که در خزانه است، نام جنتسرا را یاد میکند و احتمال دارد که مسجدی در بخش شمالی حرم به نام جنتسرا وجود داشته است (همو، 1 / 157). در شرق صحن بزرگ، بنای امامزاده طاهر جای دارد. ایوان جنوبی حرم در 944 ق / 1537 م به فرمان شاه طهماسب اول ساخته شد (شهابی، 1331؛ هدایتی، 26) و در 1270 ق / 1854 م به فرمان ناصرالدین شاه توسط میرزا آقا خان نوری آینهکاری و تزیین شد (کریمان، همانجا). صحنهای دیگر آستانه در گرداگرد حرم اینها ست: صحن باغ طوطی یا مدرسۀ امینالسلطان در شمال غربی حرم؛ صحن ناصرالدین شاه، یا صحن ولیعهدی که اکنون به صحن کاشانی معروف است، در غرب حرم؛ صحن باغ علیجان در شرق حرم؛ و صحن امامزاده حمزه در جنوب حرم.
4. رواقها و مسجدها
مسجد و رواق بالاسر، در غرب حرم، از ساختههای روزگار صفویان، محوطهای بزرگ است که به وسیلۀ راهرو و پنجرههایی در غرب آن به صحن ناصرالدین شاه مربوط میشود. این رواق محرابی بسیار زیبا از کاشیهای معرق رنگارنگ دارد و بر روی آنها و گرداگرد محراب آیات قرآنی نقش شده است.
میان مسجد بالاسر و حرم عبدالعظیم از سوی شرق، دری زیبا و منبتکاری وجود دارد که به شهادت کتیبۀ روی آن، در 1271 ق / 1855 م به دستور اعتمادالدوله و توسط میرزا محمد حسین شیرازی ساخته شده است؛ بر بالای این در، پنجرههای مشبک واقع است که گرداگرد آن مانند دیگر بخشهای دیوار رواق، آینهکاری شده است.
در جنوب مسجد بالاسر، رواق دیگری است که از جنوب به حرم امامزاده حمزه، و از شرق به حرم عبدالعظیم میپیوندد. این رواق نیز ازارهای از سنگ مرمر سیاه و سفید دارد و از بالای آن تا سقف و خود سقف آینهکاری است (سجادی).
در شرق حرم عبدالعظیم، مسجد زنانه یا پایین پا، از ساختههای روزگار صفویان واقع است (مصطفوی، 1 / 293). پیش از احداث صحن و ایوان شمالی، اینجا مدخل اصلی حرم بود که بعدها آن را مسدود، و دهلیزش را به مسجد زنانه تبدیل کردند. چنانکه اشاره شد، از کتیبههای درهای منبتکاریشده که اکنون در خزانۀ آستانه نگهداری میشوند، میتوان دریافت که مسجدی به نام جنتسرا در بخش شمالی حرم بوده است (مصطفوی، 1 / 157- 158؛ نیز نک : هدایتی، 27). دور نیست که آن مسجد همان رواق کوچکی باشد که اکنون میان ایوان بزرگ شمالی و حرم عبدالعظیم واقع است. میان این رواق و مسجد زنانه یا مسجد پایین پا در شرق حرم، درِ بزرگ چوبی زیبایی جای دارد که کتیبهای حاوی آیات قرآن مجید بر حاشیۀ آن حکاکی شده است و بر بالای آن تاریخ 904 ق / 1499 م ــ روزگار تیموریان ــ دیده میشود.
5. امامزادهها
الف ـ بقعۀ امامزاده حمـزه، فـرزند امام مـوسى کاظم (ع)، از بقاع متبرکۀ معروف، که در طرف جنوب غربی حرم عبدالعظیم واقع است. این امامزاده از 4 سو به بیوتات اطراف میپیوندد. درِ شمالی به رواق میان مسجد بالاسر و حرم امامزاده حمزه، درِ جنوبی به مسجد زنانه و درِ شرقی به راهرو جنوبی حرم عبدالعظیم متصل است. درِ غربی را اکنون با دیوار مسدود ساختهاند؛ ب ـ بقعۀ امامزاده طاهر، از فرزندان امام زینالعابدین (ع) نیز از بقاع متبرکۀ جنب آستانۀ عبدالعظیم و در سوی شرقی صحن بزرگ، میان این صحن و باغ علیجان واقع است.
6. موزه و خزانه
چنانکه اشاره شد، حرم عبدالعظیم از دیرباز مورد توجه بوده است و از روزگاری که نخستین بنای بقعه پی افکنده شده، بهتدریج، آثاری در اطراف حرم پدید آمده، و اشیائی از سوی امیران و وزیران و مردم به حرم اهدا شده است که هر یک نسبت به قدمت و نفاست خود از جمله ارزشمندترین آثار هنری اسلامی بهشمار میروند. پارهای از این آثار برای جلوگیری از فرسودگی و ویرانی، هنگام تعمیرات پیدرپی آستانه، به خزانه منتقل گشته، و برخی هم مانند کاشیها و رگچینهای آجری اطراف حرم، در جای خود، با پوششهای شیشهای محافظت شدهاند. کهنترین خبر مستند دربارۀ خزانۀ آستانۀ عبدالعظیم را در فرمان مورخ 950 م شاه طهماسب صفوی میتوان یافت که دستور داده بود در میان منازل اطراف آستانه، محلی مناسب برای خزانۀ جدید بیابند (هدایتی، 79). از این فرمان آشکارا برمیآید که پیش از آن هم در آستانۀ عبدالعظیم محلی برای خزانه بوده است که لابد اشیاء نفیس و هدایای زائران و احیاناً نقدینهها را در آنجا نگاه میداشتهاند.
در سالهای اخیر نیز شماری از آثار نفیس آستانه را به خزانه منتقل ساختهاند که از آن میان میتوان به این اشیاء اشاره کرد:
الف ـ دو در آهنی با کتیبههایی به خط کوفی که به نظر میرسد از جملۀ کهنترین آثار این بنا و متعلق به روزگار سلجوقیان باشد. با آنکه بر روی کتیبهها تاریخ 945 ق / 1538 م، دورۀ سلطنت شاه طهماسب اول صفوی، دیده میشود، به عقیدۀکارشناسان، این خط کوفی مربوط به خطوط دورۀ سلاجقه (سدۀ 5 و 6 ق / 11 و 12 م) است و حتى نمیتواند مربوط به سدۀ 7 ق / 13 م باشد، چه رسد به سدههای 9 و 10 ق / 15 و 16 م (مصطفوی، 1 / 154، 155). اگر قدمت این کتیبهها به ثبوت برسد، میتوان حدس زد که این دو کتیبه بر درهایی مربوط به روزگار سلجوقیان نصب بوده، و در روزگار صفویه، درها را به سبب فرسودگی تعویض یا مرمت، و همان کتیبههای کهن را با تغییراتی بر درهای جدید نصب کردهاند.
ب ـ دو درِ منبتکـاری بسیـار کهن مربـوط بـه روزگار شاه اسماعیل اول صفوی که اشعاری به خط ثلث برجسته بر آن نقش بسته است (هدایتی، 26، 27). از این اشعار تاریخ 918 ق / 1512 م به دست میآید که مربوط به روزگار شاه اسماعیل اول صفوی است.
ج ـ یک در منبتکاری نفیس کـه مدتها پیش آن را از گوشۀ جنوب شرقی مسجد بالاسر حرم برداشتند و در شمال ایوان امامزاده حمزه نصب کردند و سپس به خزانۀ آستانه منتقل ساختند. گفته میشود که این در پیش از آن، در مسجد هلاگو که بعدها به آرامگاه ناصرالدین شاه تبدیل شد، جای داشته است. بر روی این در، دو کتیبه به خط ثلث برجسته وجود دارد که میگویند بر روی دری کهنتر بوده، و پس از تعویض در، کتیبهها را بر روی در جدید نصب کردهاند. بر این کتیبهها تاریخ 848 ق / 1444 م دیده میشود. ازاینرو، این کتیبهها و شاید درِ اصلی، از ساختههای روزگار شاهرخ تیموری است (مصطفوی، 1 / 156).
د ـ یک پنجره از کاشی مشبک بسیار نفیس مرکب از 12 خشت کاشی. این پنجره بر فراز در میانی ایوان بزرگ شمالی نصب بوده، و به استناد کتیبهای که مربوط به آخرین آینهکاری عصر قاجار در همان ایوان است، در عهد ناصرالدین شاه به دستور امینالسلطان در 1309 ق / 1891 م ساخته شده است (همو، 1 / 160).
ه ـ چیزهایی از قبیل قرآنهای خطی، پردههای بسیار نفیس، فرشهای متعدد، شمعدانهای قدیمی و پرارزش و تابلوهای نقاشی و روپوش زری و کهن صندوق مزار مربوط به روزگار صفویه.
اخیراً برای گردآوری و طبقهبندی این اشیاء نفیس به گونهای که در معرض بازدید علاقهمندان قرار گیرد، ساختمانی ویژۀ موزۀ آستانه در ناحیۀ غرب صحن ناصرالدین شاه ساختهاند. درِ غربی این موزه متشکل از سردر کاشی بسیار کهن و زیبای حرم است که قبلاً برای جلوگیری از فرسودگی و انهدام به خزانه منتقل گشته بود؛ با آغاز بنای موزه، این سردر و کتیبههای بسیار کهن و زیبای آن توسط استادان فن، در غرب موزه نصب شده است.
7. کتابخانه
در میان اشیاء گرانبهایی که در طی روزگار به آستانۀ حضرت عبدالعظیم اهدا یا وقف شده، کتابها و قرآنهای خطی نفیسی هم بوده است؛ چنانکه شاه عباس صفوی در 1037 ق / 1627 م به شمار 119 جلد کتاب وقف آستانه کرده، که 3 جلد از آنها هنوز باقی است (مرکزی، خطی، 3 / 64). شاید کتابخانهای در آستانه بوده، که میرزا محمدتقی نوری در حدود سال 1230 ق / 1815 م از آن استفاده کرده است؛ اما از محل و چگونگی آن اطلاعی در دست نیست. کتابخانۀ معتبر و مفصلی که گفتهاند در محل فعلی کفشکن ایوان بزرگ بوده (مصطفوی، 1 / 158)، ظاهراً میبایست مربوط به روزگار قاجار باشد که طی آن ابنیه و بیوتات آستانه توسعه یافته است. در 1324 ش کتابخانهای در شرق امامزاده حمزه تأسیس شده، که تا 1339 ش دایر بوده است. در اردیبهشتماه آن سال، در جنوب امامزاده حمزه، کتابخانهای در دو طبقه ساخته شده، که تاکنون نیز برجای است. کهنترین قرآن خطی آستانه که در فهرست راهنمای گنجینۀ قرآن موزۀ ایران باستان ثبت شده، قرآنی است بسیار نفیس به خط نسخ و ثلث که در 940 ق / 1533 م به روزگار شاه طهماسب اول نگاشته شده است (هدایتی، 28؛ مصطفوی، 1 / 159). همچنین، مجموعۀ اسناد و فرمانها و وقفنامههای آستانه که به همت احمد هدایتی گردآوری شده است، در کتابخانه نگاهداری میشود. کهنترین سند رسمی، فرمان شاه طهماسب دربارۀ اوقاف و تولیت آستانۀ عبدالعظیم است. کتابخانۀ آستانه هماکنون نزدیک به 000‘6 جلد کتاب چاپی و خطی دارد.
تولیت آستانه
تولیت بقاع متبرکه و املاک و رقبات وابسته به آنها، بر طبق شرع، وابسته به نظر واقف است و از همین روی، متولیان مختلف از سوی واقفان املاک و رقبات عهدهدار ادارۀ امور مربوط به تولیت خود بودهاند؛ ولی برای جلوگیری از تصرفات نامشروع و هماهنگ کردن امور مربوط به موقوفات، از گذشته چنین مرسوم بوده است که تولیتی واحد با تأیید سلطان وقت تعیین گردد و کارگزاران دولت نیز در این امور از دستورهای او پیروی کنند.
دربارۀ متولیان آستانۀ عبدالعظیم پیش از روزگار صفویه، سندی مکتوب دیده نشده است. کهنترین سندی که دراینرابطه به دست آمده، فرمان شاه طهماسب صفوی است که طی آن تولیت مزرعهای به نام مبارکآباد در خوار شهرری (ورامین) را که طغرل سلجوقی وقف آستانه کرده بوده، به سید شرفالدین واگذاشته است (هدایتی، 90). از روی فرمانهای دولتی که از عهد صفویه تاکنون بهجای مانده است، میتوان سلسلۀ متولیان آستانه را که نوادگان آنها تا چند سال پیش عهدهدار تولیت این آستانه بودند، شناخت. در روزگار شاه طهماسب، میرزا حبیبالله، فرزند بزرگ میرسید حسین خاتمالمجتهدین و نوادۀ دختری محقق ثانی، به تولیت آستانه گمارده شد. سپس، جای او را میرزا ابراهیم شیخالاسلام نوادۀ خاتمالمجتهدین گرفت و تولیت آستانه در خانوادۀ او ادامه یافت (شهابی، 1337). در 1330 ق / 1912 م، چندی پس از تشکیل وزارت معارف و اوقاف، تولیت میرزا هدایتالله از همان سلسله، از سوی کسانی که مأمور نظارت و رسیدگی به موقوفات آستانه شده بودند، تأیید شد (همانجا)، و فرزندان او نیز تا چند سال پیش ادارۀ آستانه را به عهده داشتند. نام این متولیان در فرمانهای شاهان صفوی و کتاب تحفۀ سامی، اثر سام میرزا فرزند شاه اسماعیل صفوی آمده است. از شاه عباس و شاه طهماسب دوم و اشرف افغان و کریم خان زند و شاهان قاجار نیز فرمانهایی دربارۀ تولیت در دست است.
همگام با افزایش اهمیت و توسعۀ آستانۀ حضرت عبدالعظیم، از دیربـاز، افرادی مزارع و املاک و رقبات و اشیائی ــ غالباً بـا تعیین مـورد مصرف آنها ــ وقف آستانه کردهاند و فرمانهایی نیز از سوی حاکمان وقت دربارۀ موقوفات صادر شده، که هم اکنون برخی از آنها در دست است. کهنترین خبری که دربارۀ اوقاف آستانه دیده شد، روایت قزوینی رازی (ص 220) است که میگوید مجدالملک براوستانی اوقافی برای حضرت عبدالعظیم مقرر داشته است.
کهنترین فرمان دولتی دراینباره، فرمان مورخ 960 ق / 1553 م شاه طهماسب است که صورت موقوفات غیرمنقول آستانه با مشخصات کامل در آن یاد شده است. بر اساس این فرمان، 16 رقبه مزرعه و باغچه در ری و شمیران و شهریار، از جملۀ املاک وقفی آستانه بوده، که امروزه فقط 5 رقبه از آن باقی مانده، و در تصرف آستانه است (شهابی، 1335) و بقیه، در طی روزگار به سبب نابسامانیهای سیاسی و سوء مدیریت آستانه، توسط کسانی تصرف شده است و کهنترین رقبۀ وقفی مشخص، مزرعۀ مبارکآباد معروف به خیرآباد واقع در ناحیۀ خوار شهرری بوده است (هدایتی، همانجا). بهجز فرمانهای شاه طهماسب، فرمانهای دیگری از سلاطین صفویه و زندیه و قاجاریه در دست است. موقوفات آستانه شامل زمینهای کشاورزی، روستا، قنات آب، ساختمان و اشیـاء گوناگـون است (بـرای دیگـر موقوفـات، نک : مرکـزی، میکروفیلمها، 1 / 10- 12).
مآخذ
ابناسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1320 ش؛ اصطخری، ابراهیم، المسالک و الممالک، ترجمۀ کهن فارسی، بهکوشش ایرج افشار، تهران، 1347 ش؛ پیرنیا، محمدکریم، «درگاه و کتیبۀ آستانۀ حضرت عبدالعظیم»، مجلۀ باستانشناسی و هنر ایران، تهران، 1348 ش، س 2، شم 2؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ سجادی، صادق، تحقیقات میدانی؛ شهابی، علیاکبر، «اوقاف»، مجلۀ ایرانشهر، تهران، 1343 ش / 1964 م، ج 2؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، بهکوشش محمد شفیع، لاهور، 1365 ق / 1946 م؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، بهکوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1358 ش؛ کاشفی، حسین، روضة الشهداء، بهکوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1349 ش؛ کریمان، حسین، ری باستان، تهران، 1345 ش؛ مرکزی، خطی؛ مرکزی، میکروفیلمها؛ مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی طهران، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1361 ش؛ میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، قم، 1405 ق؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، 1382 ق / 1962 م؛ وحید بهبهانی، محمدباقر، تعلیقات على منهج المقال، چ سنگی، 1306 ق؛ هدایتی، محمدعلی، آستانۀ ری، مجموعۀ اسناد و فرامین، تهران، 1344 ش.